شعر ومتن کردی و فارسی

اعضای بدن پرندگان به کوردی

شنبه 15 مهر 1391برچسب:, :: 17:22 :: نويسنده : hevydar

اسامی حیوانات خانگی به کوردی

شنبه 15 مهر 1391برچسب:, :: 17:10 :: نويسنده : hevydar

رمز و رازهای موفقیت از زبان دکتر سیدا مرد برتر حافظه ایران

 

 

دکتر محمد سیدا

وارد دفتر كار دكتر سیدا كه می‌شوی در نگاه اول، انبوه تقدیرنامه‌ها توجه تو را به خود جلب می‌كند. شاید تصور كنی رسیدن به جایگاهی كه مرد برتر حافظه ایران صدایت كنند، نیازمند  داشتن حافظه‌ای استثنایی با یك ضریب هوشی خیشلی بالاست، اما گفت‌وگو با دكتر تمام گره‌های ذهنمان را در این مورد باز كرد.  دكتر سیدا با رویی خوش و لبخندی دلنشین، با زبانی كه برای هر كسی قابل درك است، برایمان از داستان زندگی‌اش  گفت تا شما هم یادتان بماند و باورتان شود هیچ چیزی غیرممكن نیست.

 

به ادامه مطالب...................بروید....................



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 15:4 :: نويسنده : hevydar
Lêmişt (lêwî) hemû caran kuçan (kotikan) nayîne.
ترجمه لفظ به لفظ: سیل همیشه با خودش هیزم نمی آورد.
کاربرد:فرصت را غنیمت شمار که فرصت همیشه بدست نمی آید.

 


  Karê şevê kîsê xewê.
ترجمه لفظ به لفظ:کار شب از کیسه ی خواب است.
کاربرد: مشخص است.


Çêleka piroyî¸ garana gundekî diherimîne.
ترجمه لفظ به لفظ:گاوی مریض همه گاوهای ده را آلوده میکند.
کاربرد:چو از قومی یکی بی دانشی کرد نه که را منزلت ماند نه مه را
شنیدستی که گاوی در علف خوار بیالاید همه گاوان ده را


 Heger dîtin ez im¸ nedîtin diz im.
ترجمه لفظ به لفظ:اگر دیدند خودم هستم ،اگر هم ندیدند دزد هستم.
کاربرد:برای دزد آشنا به کار میرود که اگر دیده شد خودش است، اگر دیده نشد هم دزد است.


Hindek bo dimirin ¸ hindek pê dimrin.

ترجمه لفظ به لفظ:بعضی ها برایش می میرند، بعضی ها با آن می میرند.
کاربرد:برخی از آدمها به یک فرصت یا امکاناتی محتاجند ، در حالیکه همان فرصت و امکانات بلای جان برخی دیگر است.

 

چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, :: 17:38 :: نويسنده : hevydar

اسماعیل اقا فرزند محمد اقا و نوه" علی خان شکاک ملقب به سردار نصرت رئیس عشیره شکاک و از مردان دلیر و متهور است که پس از کشته شدن ناجوانمردانه" برادرش جعفر اقا در تبریز سر به عصیان برداشت و در صدد انتقام بر امد.
قیام اسماعیل اقا سمکو مصادف است با اواخر سلطنت سلسله قاجاریه و وی با استفاده از ضعف دولت مرکزی و بهره گیری از افراد بسیار شجیع و دلاور خیلی زود توانست به عنوان مشکلی بزرگ برای دولت مرکزی مطرح شود وی ابتدا در سال ۱۲۹۸ به ارومیه تاخت و خسارت های زیادی به بار اورد از طرف دولت سرهنگ ملک زاده (رستم صولت) با عده ای ژاندارم مامور دفع او شد این عده در جنگ سخت پس از  مدتی به محاصره در امدند و جملگی بجز فرمانده به قتل رسیدند سمکو با این پیروزی بر بیشتر نواحی اذزبایجان غربی  از سواحل شرقی دریاچه ارومیه تا مرز ترکیه مسلط شد در این زمان دولت به طور زیرکانهای بسته ای  بمب برای سمکو فرستاد این بسته هنگام باز کردن منفجر شد و چندین تن از سران قوم و از جمله برادر سمکو را به قتل رسانید اما به خود وی اسیبی  نرسید. وقوع کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹ ه ش توسط رضا خان و تسلط وی بر قشون تزلزلی در تصمیم اسماعیل اقا وارد نکرد و بر عکس او را در ادامه قیامش مصمم تر ساخت.
در پاییز سال ۱۳۳۰ ه ق سمکو متوجه جنوب شد و با ۲۰۰۰ سوار به شابلاغ (مهاباد) حمله حمله کرد وی سر راهش به هر پاسگاه که می رسید پس از  ضبط سلاح و مهمات انجا افرادش را می کشت و محل را به اتش می کشید و به این ترتیب رعب و وحشت زیادی در دل نیروهای دولتی ایجاد کرده بود.
اسماعیل اقا در مهاباد ۴۰۰ ژاندارم را به قتل رسانید و صاحب منصبان و کاربدستان به جز دو سه نفر همگی به قتل رسیدند و ثروتمندان و خوانین را از ثروت ساقط کرد  سمکو هم از کشتن مردم و غارت اموالشان چندان کوتاهی نکرد البته س از دو هفته خود اسماعیل اقا به دلداری بزرگان و ریش سفیدان قوم پرداخت و از بابت اعمال ناروای افرادش عذر خواهی کرد اما مردم مهاباد سالها خاطره تلخ این هجوم را در یاد داشتند پس از  فتح مهاباد فرماندهی نیروهای دولتی در اذربایجان به سرهنگ لو ئید برگ سوئدی سپرده شد تا توان رزمی این نیروها را با سازماندهی  جدید بالا ببرد و برای جنگ با سمکو اماده سازد وبه  دستور مشیرالدوله نخست وزیر وقت سام خان حاجیلو(امیر ارشد) به فرماندهی قشونی مرکب از ۲۰۰۰ چریک و پارتیزان اذربایجان برای دفع سمکو به جانب ارومیه اعزام شدند جنگ در محلی به نام (ته سوج) در گرفت افراد اسماعیل اقا به سرعت این قشون را در هم شکستند و حدود۲۰۰ نفر از جمله سام خان را کشتند و بقیه پا به فرار گذاشتند بعد سمکو حمله وسیعی علیه نیروهای تحت فرماندهی سرهنگ لوئید برگ کرد و انها را تارو مار کرد و دو قشون دیگر یکی از خوی و دیگری که ناحیه (قره ته په) را که محافظت می کرد از از قشون اسماعیل اغا سمکو شکست خوردند و متواری شدند و با این پیروزیها تمام بزرگان و روسای ایلات عشایر دست اتحاد به سوی وی دراز کردند وی برای اینکه بتواند قدرتش را حفظ کند با انگلیسیها مذاکره کرد اما بعد از مذاکره با انها سر باز زد و متوصل به روسها شد ولی این کار هم بی نتیجه بود.
در بهار سال ۱۳۰۱ سرلشکر شیبانی فرمانده نیروهای نظامی پس از سفر به تبریز ستونی  مرکب از ۵۰۰ مرد کار ازموده را به فرماندهی نیروهای نظامی خالو قربان به سوی مهاباد گسیل داشت این ستون پس از رسیدن به مهاباد مورد حمله اسماعیل اقا قرار گرفت و در هم شکست و عده" زیادی از انها از جمله خالو قربان کشته شد و رضا خان به انگلیس گفت که با مشکل بزرگی مواجه شده است و به کمک بیشتر شما نیاز دارم متعاقب ان در تابستان سال ۱۳۰۱ ه ق سپاهی بزرگ مرکب از لشکر گارد تهران و لشکر تبریز به فرماندهی سپهبد امان الله خان جهانبانی و نیروهای امدادی تحت فرمان بگزورابف روسی که تعدادشان در حدود ۱۵۰۰۰تن بود در شمال و اطراف دریاچه ارومیه مستقر شد این سپاه در روز اول مرداد به سوی شهر سلماس حرکت کرد و سوم مرداد در محلی به نام(شه که ریازی) با دشمن در گیر شد افراد اسماعیل اقا بسیار خوب جنگیدند و بارها صف دشمن را شکستند و به قلب سپاه زدند وی به دلیل نداشتن اسلحه و مهمات کافی با شمشیر و خنجر به نبرد تن به تن پرداختند اما اتش بی امان حریف انها را مجبور به عقب نشینی کرد نکته جالب اینکه سپاهیان اسماعیل اقا در صبح روز جنگ 10000 نفر بودند ولی نزدیک ظهر به 1000 نفر کاهش یافتند که غالبا" از افراد عشیره خودش بودند و کسی با وی نماند .
سپاه ایران ابتدا به ارومیه که 4 سال در تصرف سمکو بود پیش رفت و پس از تصرف انجا به (چهریق) مرکز اسماعیل اقا پیشروی کردند و انجا را تصرف کردند و به سوی مرز ترکیه حرکت کردند جهانبانی از فرماندهی نیروهای ترکیه خواست که اگر وارد خاک ترکیه شده اند انها را خلع سلاح کند.
اسماعیل اقا در هجومی غافلگیر کننده در ناحیه (قه له ره س) انها را مجبور به عقب نشینی کرد اما نیروهای تازه نفس ایران از سویی و حمله ارتش ترکیه از سویی دیگر افراد معدودش را از پای در اوردند و برایش جز پناه بردن به ترکیه چیزی برایش نماند سمکو در اوایل پاییز سال 1301 ه ش خود را به هولیر رساند وی در ملاقات با نماینده انگلیس که در منطقه بود(سر جان ادموندز) داشت به صراحت شنید که دولت کثیف انگلیس بیشترین سرمایه گذاری را در نابودی وی خرج کرده است.
سمکو در زمستان همان سال به سلیمانیه نزد شیخ محمود برزنجی رفت تا شاید از سوی وی حمایت شود اما شیخ چنان با انگلیسی ها و عراقی ها سرگرم بود که وی بیشتر از هر کسی به حمایت نیاز داشت وی بعد به ترکیه بازگشت و مدتی مخفیانه زندگی کرد اما عاقبت در سال 1307 ه ق به وسیله سرلشکر طهماسبی از دولت ایران تامین گرفت و به ایران بازگشت اما در 30ماه سال 1309 به دستور رضا شاه اعدام شد
جمعه 7 مهر 1391برچسب:, :: 17:9 :: نويسنده : hevydar

دل نوشته كوردي

پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 11:7 :: نويسنده : hevydar
درباره وبلاگ

سلام به تمام هموطنای عزیز ایران!به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم خوشتون بیاد.
نويسندگان